عباس مهیاد
ABBAS MAHYAD 
قالب وبلاگ

هنر انتحاری
(جهان...پول...شعر)

یک شعر بلند "شبه هجویه-شبه فلسفی"

(شعر منتشر نشده)
عباس مهیاد

جهان شعر می خواهد چه کار؟

میان این همه بی ترانه گی و پتیاره گی

شعر در شکاف اخبار گیر می کند

و شیاف خبر

در رسانه های بی سر و ته

با جفنگی توجیه "جنگ"

از ماتحت

تا مغز را
ملنگ می کند...

باز هم حال مان که خوب بود

و جیب مان که

از اسکناس های کثیف جر خورد

جار بزنیم که پول چیست؟

معنویت... معرفت... ملکوت... انسانم آرزوست...

امّا از آیت-خدایانی که پول می پرستند

تا دخترانی که در فضایِ مجازی تربیت می شوند

و پسرانی که برای آن دختران

می خواهند نشان دهند

که راه چیست و چاه چیست

و در نهایت هر دو را

به "تخت خواب و نه دیگر هیچ" ختم می کنند

و با فرضیه ی دخترکش بودن خود

با لاشی گری های حساب شده

ساعتی یک قلب را فتح می کنند

تا کودکان زباله گرد

تا روسبیانی که غمگین یا خوش حال

امّا به هر حال ناچار

مشغول قدیم ترین شغل دنیا هستند

همه جا پول

حرّاف حرام زاده ای است که منبرش

از ماه تا سیّاره ی مشتری

سر به سر مشتری دارد

حتّا سلبریتی هایی که از مردم دم می زنند

و برای هر عطسه ای در کشور

بیانیه های آی مردم... وای مردم صادر می کنند

همه فلج شده ی فالوورهای شان هستند

برای رستوران ها و بوتیک ها و کافی شاپ های شان...

چه کسی از شعر سخن می گوید؟

مایاکوفسکی و پل الوار و شاملو

به جز برای استراحت در استوری دیگر کجا کاربرد دارد؟

فردوسی:

برای سنبل کردن سالگرد سرزمینی ملّی بودن مان

و حتّا بیست بیت

از بی باکی های کیخسرو نخواندن

از شوالیه ای که یک چهارمِ شاهنامه شرح پادشاهی اوست

حافظ:

برای فال فروشی

و حاجت روا کردن "چه باید کرد"های مغزهای آواره

که راه روده را در پیش گرفته اند

و به گه دان می رسند

و نه به گاهواره ی تمدّن بودن مان

سعدی:

برای عشق های زیرشکمی

نه شعر و گفتاری که هر صفحه اش یک کاخ آدمیّت است

مولوی:

برای حال و قال و سماع و سیرشکمی

و نه مثنوی و غزلی که تاریخ خدا را در خود متوقّف کرد

و هرکسی و هر هرزه ای به راه هاری خود

یا روی پل پول

به راه رؤیاهایِ روان کننده ی شکم......

و در دیگر سو

سفینه ای از سالکان بی سرو سامان

که با ولگردی در آسمانی دست ساز

یا بی عرضه گی برای عرض اندام

در بازار گیرم آدم خوار و جن زده و جیب ساز

پول را معجزه نمی شمارند

در گنداب گَرد

یا مشغول جلق زدن

یا مست می سگی

و یا روی سجّاده ای با بوی صابون

با زانو زدن در پیشگاه پرت و پلاهای زاهدانه ی ذهنی

در سیر ساقی گری

و ساک زدن

برای یک حوری فتّان تر از فتّانه های فشن شوی پاریس

در شکاف های بهشت...

و این است جهان جنّت مکانی پول

و علافی مابقی

که در نداشتن پول

یا غلت زدن در پول هایِ پدری و بی پدری

و یا ثروت های وصیت نامه ای

یا برنده شدن در شطرنج شانس

درباره ی پلشتی پول

و پشتک زدن در استخر پنت هاوس با دختر-پلنگ ها

پشت به پشت

پند می دهند

و سرانجام جا می افتند

میان جانیان پرتکراری که

عشق و معشوق را

یک جا با پول جارو می کنند

و این است جهان ما

جهان پرجبروت

جهانی کامل برای حشره های حشری کافکایی

جهانی که آدمیّت

تاجش را در فضای مجازی گم کرده است

جهان هنر انتحاری

که هنرمندش

در جعبه ی جادو

خود را منفجر می کند که دیده شود

جهانی که

از آغاز

تا همین دور و بر

در پای پول

به جهل هم خوش آمد می گوید...

عباس مهیاد
1404/3/19
تهران- سعادت آباد

[ دوشنبه بیست و ششم خرداد ۱۴۰۴ ] [ 15:12 ] [ عباس مهیاد ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

عباس مهیاد. نویسنده، پژوهش گر فلسفه و ادبیات، شاعر، فیلمساز، مترجم، منتقد.

چیز چندانی نیست که بخواهم درباره ی خودم بدان اشاره کنم. برخی اطلاعات را  می توان درین وبلاگ مشاهده کرد. فقط این نکته را می افزایم که از گفتن و شنیدن و به خصوص خواندن لذت عمیق می برم ، امّا در نهایت سر و ساده پیروِ مذهبِ نوشتنم. همین.