عباس مهیاد
ABBAS MAHYAD 
قالب وبلاگ

راهیابی فیلم کوتاه "من از دست چپم متنفرم" ساخته عباس مهیاد به چشنواره های مختلف که اسامی آن ها در زیر می آید:

- 2025 The Sixth Edition of the Louth International Film Festival

- International Kolkata Short Film Festival 2025

- International Moving Film Festival 2025

- 2025 India International Star Film Festival Awards

- Goa Short Film Festival 2025

عوامل فیلم کوتاه "من از دست چپم متنفرم" عبارتند از: نویسنده و کارگردان: عباس مهیاد بازیگران: حنانه آجرلو، ملیکا نیکخواه بهرامی، فریبرز اخلاقی تهیه کننده: عباس مهیاد مدیر فیلمبرداری: سعید کشی پور تدوین: احسان واثقی طراحی و ترکیب صدا: عبدالرضا حیدری آهنگساز: نوید دیوان مدیر صدابرداری: فرشید کیوانمهر اصلاح رنگ و نور: فربد جلالی چهره پرداز: سیاوش روهنده خواننده تیتراژ پایان: MATTIN مدیر تولید:هادی فتح اللهی طراح لباس: عباس مهیاد طراح صحنه:حمید بخشی دستیار کاذگردان و برنامه ریز: پوریا میرزایی پوستر و تیتراژ و تیزر: پژمان ابوالقاسمی دستیاران فیلمبرداری: امیر حسین واحدی، معین وارسته، آیلار فتاحی، نادر جعفری دستیار تدوین: آیت رهکوی نوازنده موسیقی: غزل یارمحمدی منشی صحنه: معصومه موسوی دستیار صدابرداری: حسین عیوضیان دستیار اصلاح رنگ و نور: مهدی ولیزاده مترجم و زیرنویس: عباس مهیاد آهنگ رقص «Mazandaran Confidential» خواننده:Hiphopologist عکاس: زهرا اصغری، سینا رضایی وحید مدیر تدارکات: جلال شعبانی نادر دستیاران صحنه: امیر حیدری، سجاد گیلانی همیاران تدارکات: پدرام سحرخیز، شهرزاد شیروانی سینه موبیل: حسین جلالی، ابراهیم رهنما با سپاس از کاظم ساقعلی، راضیه آقاحسینی،مهسا نیکخواه بهرامی، سمیه ترابی، رضا آجرلو، حمید نیکخواه بهرامی، آرش خزایی، امیرحسین صادقی، علی باقری، جواد کاظمی


برچسب‌ها: عباس مهیاد, فیلم کوتاه, فیلم های عباس مهیاد
[ چهارشنبه هفتم آبان ۱۴۰۴ ] [ 0:37 ] [ عباس مهیاد ]

سخنی با مردم: از مبهم گویی جذا بپرهیزیم. اینکه یک سلبریتی یا هر کسی می گوید "در کنار ایران ایستاده ام" دقیقا منظورش چیست؟ایران به جنگ اسراییل و آمریکا بیش تر برود و او کنار ایران است؟ برای متوقف کردن جنگ و کشتار مردم او کنار ایران است؟ انقلاب شود و او کنار ایران است؟ در کنار کدام ایران؟ در شرایط بحرانی، مبهم گفتن با دروغ گفتن هیچ تفاوتی ندارد.


سخنی با آمریکا: حکومت اسلامی اگر سلاح هسته ای هم داشت نمی زد. نه برای بقای شما یا دست نشانده های شما، برای بقای خودش.پس این شوی مسخره ی "ایران نباید سلاح هسته ای داشته باشد" را تمام کنید. جنگ و کشتار مردم ایران را متوقف کنید. زیرساخت ها و منابع طبیعی و غیرطبیعی در این سرزمین متعلق به مردم ایران است نه هیچ حکومتی. حکومت اسلامی بی کفایتی خود را در دفاع از آسمانش با پدافندهای فرسوده نشان داد، این موضوع را بهانه خود و رییس جمهور کاسبکار خود برای بمباران این سرزمین کهن قرار ندهید. ایران برخواهد خاست.


جنگ را متوقف کنید. روی خط قرمزها خط بکشید. چرا وقتی هواپیمای جنگی و پدافند به روز دنیا را ندارید که از مردم ایران و تأسیسات و زیرساخت ها محافظت کنید بر آتش جنگ می دمید؟ «پایان خوب» و «منصفانه» در انتظار این جنگ نیست، آن ها با قلدری مذاکره خواهند کرد. چون قلدرتر و قوی تر هستند. چون نظم جهانی است و شما بخوانید «قانون جنگل» است. هر حکومتی که در ایران باشد با ارتش تضعیف شده در خطر است حتّا پس از جنگ. برای «بقا» ایران را بیش از این به خطر نیاندازید. مذاکره کنید. آن ها ظالمانه مذاکره خواهنند کرد، امّا «حتا در حین جنگ» مذاکره کنید حتّا اگر مذاکره «یکطرفه» یا «بد» با نتیجه «آتش بس دایم و تضمین شده» باشد. تنها چیزی که «بقا» برای آن باید ابدی باشد «ایران» است نه هیچ حکومتی.


حرف حساب: آقای عراقچی، در دیپلماسی "خیانت" معنا ندارد. دیپلماسی علم "غافلگیر کردن" و "دور زدن طرف مقابل" است برای رسیدن به "منافع ملی". همان کاری که ترامپ "قمارباز" و آن مردک خونخوار "نتانیاهو" می کنند. شما از غافله دور افتاده اید و به گفتی غافله را گم کرده اید و دیگر پس از این توفان ها به آن نخواهید رسید. فقط جلوی خطرات بیش تر و آسیب بیش تر را بگیرید و تمام. خودتان "نقطه بدون بازگشت" را انتخاب کردید، و حال در آن هستید. نه الان. از خیلی خیلی سال پیش. تأکید می کنم "خیلی خیلی سال پیش" و از ریشه. برای دیپلماسی به رفراندوم ها اطمینان کنید. به خواست مردم و رضایت آن ها ایمان بیاورید. همین الان اقدام کنید. نگذارید بازهم دیر شود باز هم به گردن "خیانت" بیاندازید...


زیر چماق رفتن سلحشوری نیست. در حال حاضر از «چماق و هویج» دیگر خبری نخواهد بود و «چماق و توافق» است. برای «آتش بس دایم و تضمین شده» مذاکره کنید حتّا اگر تأسیسات هسته ای پر هزینه و بی دفاع را برای یک مدّت طولانی تعطیل کنید. چرا نمی شود «در ضمن جنگ» مذاکره کرد؟ این تأسیسات نان و آب نمی شود برای ایران و مردمانش. بیش از این «غرور ملی» را به تأسیسات بی دفاع گره نزنید. غرور ملی در بقای ایران است. برای هر افتضاح و «گنده گوزی» سیاسی بدون پشتوانه و جان کندن برای بقا از «ملّت ایران» خرج نکیند.. با وجود جنگ در همین لحظه اعلام کنید که مذاکره می کنید در ترکیه یا هر جا. با ترامپ یا وزیر و وکلیش. مدام به شاخه اروپا و دیگران نپرید. شک نکنید که آمریکایی ها با چماق به میز مذاکره خواهند آمد، امّا برای در امان بودن ایران مذاکره برای آتش بس دایم را انجام دهید. باز هم می گویم بقای ایران از هر حکومتی مهم تر است حتّا اگر آن حکومت چیزی برای لاف زدن نداشته باشد.


آمریکا ایران ضعیف را نمی خواهد. آمریکا منابع و بازار ایران را می خواهد. در کنار «آتش بس دایم و تضمین شده» برای سرمایه گذاری آمریکاییان مذاکره کنید نه صرفا برداشتن تحریم ها. دیدیم که از چین و روس هیچ درنمی آید (گرچه آن ها را هم دور نیاندازید). یک حکومت باید پوست اندازی کند حتّا اگر خیلی ها برکنار شوند حتا اگر به قیمت تشکیل دولت انتقالی و تغییر قانون اساسی باشد. اگر کسی از جان خود می هراسد درهای روس و ونزوئلا باز است. اتفاقا این سلحشوری است که بروند. برای بقای هر کشوری «جان» باید داد، چه غم از تغییر ساختاری و نوع یک حکومت. تاریخ می گوید رضاشاه در جنگ جهانی دوم استعفا کرد تا جلوی بمباران روس و انگلیس را بگیرد و هیتلر در همان جنگ وقتی دید که نمی تواند ادامه دهد خودکشی کرد. برای ایران "تاریخ ایران" را ورق بزنید.

سخنی با آمریکا: حکومت اسلامی اگر سلاح هسته ای هم داشت نمی زد. نه برای بقای شما یا دست نشانده های شما، برای بقای خودش.پس این شوی مسخره ی "ایران نباید سلاح هسته ای داشته باشد" را تمام کنید. جنگ و کشتار مردم ایران را متوقف کنید. زیرساخت ها و منابع طبیعی و غیرطبیعی در این سرزمین متعلق به مردم ایران است نه هیچ حکومتی. حکومت اسلامی بی کفایتی خود را در دفاع از آسمانش با پدافندهای فرسوده نشان داد، این موضوع را بهانه خود و رییس جمهور کاسبکار خود برای بمباران این سرزمین کهن قرار ندهید. ایران برخواهد خاست.


برچسب‌ها: نه به جنگ, ایران, وطن, آمریکا
[ دوشنبه دوم تیر ۱۴۰۴ ] [ 19:44 ] [ عباس مهیاد ]

سخنی با ترامپ:
بازی را تمام کن. تو از ابتدا به دنبال "تغییر رژیم" در ایران بودی، و حال داری برای این هدف از رویِ خون غیزنظامیان و مردم بی گناه ایران می گذری. حتّا حماس و حزب الله و حوثی ها هم بهانه بودند برای رسیدن به منابع ایران از طریق تغییر رژیم. تو نمی خواهی سهم بازار ایران را از دست بدهی و چین و روسیه آن را بخورند بنابرین در ادامه سیاست های بایدن که نرم تر بود تو چیزهایی را مطرح کردی که می دانستی عمل نمی شود مثل "غنی سازی صفر" و حال "تسلیم کامل". برای تغییر رژیم، جنگ و یک لولو به اسم نتانیاهو نیاز نبود، از همان اول می دانستی با چه کسی باید طرف شوی، امّا اگر عرضه و جسارتش را نداشتی بزنی چرا مردم غیرنظامی باید کشته شوند؟ همه حرف های رسانه ای ات برای رسیدن به ایران است پس دیگر مزخرف سر هم نکن با وجه المصالحه کردنِ خون مردمِ بزرگ ایران.تمامش کن.


برچسب‌ها: نه به جنگ, ایران, وطن, ترامپ
[ سه شنبه بیست و هفتم خرداد ۱۴۰۴ ] [ 15:26 ] [ عباس مهیاد ]

مقاله "چه گونه می توان از فرشته ها قاچاقچی ساخت؟" از عباس مهیاد درباره فیلم ملاقات خصوصی در مورخ 1401/12/28 در روزنامه اعتماد به چاپ رسید. این مقاله را می توان (به صورت پی دی اف) در لینک زیر مطالعه کرد:

https://www.etemadnewspaper.ir/fa/Main/Page/2357/4/%D9%87%D9%86%D8%B1-%D9%88-%D8%A7%D8%AF%D8%A8%D9%8A%D8%A7%D8%AA


برچسب‌ها: فیلم سینمایی, نقد فیلم, عباس مهیاد
[ سه شنبه یکم فروردین ۱۴۰۲ ] [ 9:23 ] [ عباس مهیاد ]

فیلم کوتاه "معنویت معکوس" به نوشته و کارگردانی و تهیه کننده گی عباس مهیاد در جشنواره RapidLion که یکی از معتبرترین جشنواره هایِ آفریقایی ست در آفریقای جنوبی پذیرفته شد. این جشنواره از 4 تا 11 مارس در شهر ژوهانسبورگ برگزار خواهد شد. عوامل این فیلم کوتاه عبارتند از:

نویسنده و تهیه کننده و کارگردان: عباس مهیاد

بازیگران:ریحانه رضی، کوروش شاهونه، نیوشا مدبّر، تداعی سعیدی فر، نفس صالحی (بازیگر خردسال)

موسیقی: ستار اورکی

تدوین: آرش خزایی

صداگذاری و ترکیب صدا: امیرحسین صادقی

مدیر فیلم­برداری: آرش صادقی، اصلاح رنگ: سامان مجد وفایی، آرش کاظم ­زاده

برنامه­ ریز و دستیار اول کارگردان: سعید آهنج، صدابردار: میلاد ملکی، منشی صحنه: شیدا شعبانی

تیتراژ و پوستر و تیزر: پژمان ابوالقاسمی، چهره­ پردازی: سپیده رحمتی، طراح صحنه: همایون نوذر،جانشین تولید:
مجتبا طاهر­خانی


برچسب‌ها: جشنواره RapidLion, جشنواره مهم آفریقای جنوبی, عباس مهیاد, فیلم کوتاه
[ شنبه بیست و دوم بهمن ۱۴۰۱ ] [ 15:34 ] [ عباس مهیاد ]

فیلم کوتاه "معنویت معکوس" به نوشته و کارگردانی عباس مهیاد آماده نمایش شد. این فیلم درباره ی یک زوج جوان است که به همراه فرزند کوچک ­شان می­ خواهند برایِ مدتی بروند به منطقه­ ای محروم برایِ تدریس. "امّا گاهی هیچ­ چیز آن گونه که فکر می­ کنیم نیست... " . فیلم برداری این فیلم در خرداد ماه به اتمام رسید. عوامل این فیلم کوتاه عبارتند از:

نویسنده و کارگردان: عباس مهیاد، بازیگران:ریحانه رضی، کوروش شاهونه، نیوشا مدبّر، تداعی سعیدی فر، نفس صالحی (بازیگر خردسال)، موسیقی: ستار اورکی، تدوین: آرش خزایی، صداگذاری و ترکیب صدا: امیرحسین صادقی ، مدیر فیلم­برداری: آرش صادقی، اصلاح رنگ: سامان مجد وفایی، آرش کاظم ­زاده، برنامه­ ریز و دستیار اول کارگردان: سعید آهنج، صدابردار: میلاد ملکی، منشی صحنه: شیدا شعبانی، تیتراژ و پوستر و تیزر: پژمان ابوالقاسمی، چهره­ پردازی: سپیده رحمتی، طراح صحنه: همایون نوذر، جانشین تولید: مجتبا طاهر­خانی، تهیه کننده: عباس مهیاد.


برچسب‌ها: عباس مهیاد, معنویت معکوس, فیلم کوتاه, تریلر روان شناختی
[ جمعه یازدهم آذر ۱۴۰۱ ] [ 9:0 ] [ عباس مهیاد ]

کشتن پاسخ نیست

امّا واقعیّت لعنتی این را نمی گوید

یک شعرِ بلندِ «نه عاشقانه- نه عامیانه - نه آنارشیک - نه فلسفی»

شعری بلند برای «وسط ­بازهایِ کمی متمایل»

(شعر منتشر نشده)

عباس مهیاد

Overtour

«تبديليدن به جلادهايِ خانه­ گي

نگاه­ هايِ لب به لب از بي­ دليل

سپاس ­های بي­ سپاسمند

پشتاندنِ روح به رهايي:

افسوس مخور اي چاهيده به هيچ

شورشِ عریانیِ بدن در لم­ یزرعِ شرع جرم نیست

لبخندِ مختلط

ساياندن نمي­ خواهد

اجناس مخالف

قاپیدن نمی­ خواهد

از عادت كردني­ ها

ما به شكست خوردن دیگر عادت نداریم

بستن ِ‌چهره­ ي پيروزمندان هم به چهره

پيروزي نمي ­آورد»

....

1)

نمی دانم چرا

غارغارِ قدرت در مغزم می پیچد

امّا گایشِ بی مقداری پر از دارِ قدرت نیز در قلبم غلبه دارد

در شعری نوشتم

«قدرت

مترسک است

دوست دارد

دیگران او را از چشمِ یک کلاغ بنگرند»

امّا این­ جا کار با کلاغان نیست

«کورِ کورکِش» تخمِ کاروانش را پاشیده در کیانِ ما

چه کسی قرار است از او بترسد؟

نمی­ دانم

امّا اگر ترساندن تبدیل شود به یک آرزو چه؟

من درین «­گشاد­نامه»ی عریان

خطابم به هیچ مادر به خطایی نیست، امّا اگر کسانی به خط شدند با خودشان،

جِر دادنِ جاکشان جار زدن دارد یار

من هیچ­ چیز را طرّاحی نکرده­ ام برای تِرِکمان زدن به تنابنده­ ای درین شعر بی آب و تاب

فقط می­ دانم

می­ دانم

می­ دانم

می غرّد قلمم، قلبم، و دیگر غمی نیست غزالم،

امّا اینکه قرار است از کجا به کجا برسم مثلِ زخمِ معده­ ی زاینده ­رود تحمّل­ ناپذیر است برایم

فقط می­ خواهم بنویسم

و نوشتن را با خیالِ خط خوردن و خمیر شدن در پادگان ِمجوّز و چاپ نچپانم در چالِ کشو

دنیایِ دور و برم

آن­ قدر قَدَرقدرتیِ بی­ قانونی­ ست که نمی ­دانم از کدام چشم بپوشم

مثلِ ژوکریدنِ وسط ­بازهایِ سلبریتی

و پشتک زدن در انتهایِ اینستاگرام

یک شبه طرفدارانِ ملنگ و مال­خرِ میلیونی پیدا می­ کنی

فحشت می ­د هند و فاحشه­ ی فرزانه ­ی فَن­ ها می­ شوی، چه غم؟

دنیایِ راز

راه را به تو نشان می ­دهد یار

فحش شنیدن و شهره شدن،

راهِ دیگرش

جاسوسی کردن است برایِ جاسوس­ ها

بگذارید از همان ابتدا نروم به سراغِ سوراخ­ سازیِ سازه­ هایِ سیاست

چون از آن مارِ مریض متنفرم

امّا در هنگامه­ ی­ غلاّشی ِلاشی­ هایِ لاهوت

واهمه­ داشتن اژدهایِ هفت سر است

هر سرش را بزنی

چند سر درمی­ آید

به خصوص

برایِ عاجزهایِ باآبرویِ وسط­ باز

«با تانکری از توجیه»،

امّا اصلش آن است

که گاهی یک وسط­باز

یک یاغیِ با اصل و نسبِ بالفطره­ ست

که میانِ راهزنیِ روشنفکرانه و سازنده­ گیِ سلاخانه

هیچ کدام را حامی نیست

و از هر دویِ آن­ ها حالش حرام است

درود بر «بی­ خیالی»

گوشه­ ی خانه خیک کن

و بعد فیلم و فازِ کتاب

قلیان هم که قبله­ ی قبیله ­ی چُس­ دود­کن ­هاست

خوار مادرِ دیگران را هم دید زدن که دیگر خواری ندارد

فضایِ مجازی فلّه­ ای برو

خوار مادرها خودشان التماست می­ کنند که نگاهی به خشتک­ شان بیاندازی

2)

بلوا یعنی بولدوزر

یعنی آنکه به جایِ در رفتن از زندانِ غَمپاره ­ها با قهوه و سیگار و گپ زدن­

مغزت یک بولدوزرچیِ آپاچی شود

که رد شود از رویِ همه چیز

یعنی اینکه دفن کنی با دشنه دیروز را

و بار بستنت بشود

بی­ دیروز به تماشایِ «رویش جوانه ­ها» کپک زدن

و بعد گذشته­ هایِ قندیل­ بسته را

مثلِ جنده­ نامه­ ی ترکمانچای جا بزنی برایِ جنیّانِ جان­ بر کف که غلط است

پس هر غلطِ تو

از جمله

به تخم گرفتنِ «آدمیّت»

درست است

و در کنارِ آدم­خوارها

و دخترچال­ کن ­ها

بشوی یک مانسترِ معنوی

که نه مشروب می­ خورد نه کوکاکولا،

البته من هم طرفدارِ ­بی­ باکیِ بولدوزری­ ام

و حتّا به بنده­ گیِ بولدوزری ایمان دارم:

گُه باش

و بعد دیروزی بالا بیاور

برایِ خودت

و بگو

من انقلابی­ ترین «نه جن- نه گُه- نه آدم» دنیایم

فقط «خودآ» وجود دارد و م«اَن»

دیگران قارچ­ هایِ پوستی­ اند

که وظیفه ­ی قانونی- قُدسی ­­ات آن است

که روی­ شان کِرِم­ های تحتِ لیسانسِ اَعلاعلیین بمالی

همین و بس

و با این فرمولِ عارفانه

بروی در دلِ یک آهنگِ رَپ

با زِر­ناله ­هایِ «از رویِ بصیرت»

و یک پوست ­کلفتِ جهانی بشوی

برایِ همه ­ی لات و لوت­ هایِ آسمانی

با لقبِ کبیر

یا دنبالچه­ ی چند­ صد ­ساله ­­ای در کنارِ کروکودیل­ ها

در دنیای ِمابعدِ مولوی،

تا کسی نُتُق نکشد «انسانم آرزوست»

باقی­ اش را بگذار بر عهده ­ی نئو-پشمالو-«نازی»هایِ انتحاری

در سوراخ شِیو نشده­ ی سیما
با رونوشتی برایِ رسانه­ هایِ ساینده

که بی­ آنکه انتحار کنند

آن­ قدر هاری می ­کنند

تا نابغه برود رویِ صحنه ­هایِ جهانی انتحار کند

و خاموشی ِملّی­ اش برایِ بازنگشتن به وطن

بشود مجوزِ هاری­ هایِ زنجیره ­ای

مدلِ «مائو-موسولینی-ژوکر»ها،

یعنی فاحشه­ هایِ فکور فانتزی­ کُش

کاف- کِش ­هایِ باروت­ بلدِ فرهنگی

3)

دلم می­ خواهد

یک گزارشِ «گمان­ شکن»ِ بی ­غنج و غضب بدهم

از وضعم

درین ثانیه­ هایِ سرگردان و هتّاک و هرز،

«دلم می­ خواهد»

سیاسی ­ترین جمله­ ی جهان است

پس می ­شاعرم بر دیوار

می­ شاعرم بر دیوارهایِ جنّت و جهنّم

که چرا این ­قدر بدبختی برّاق است برای­ ما؟

می ­گویم بدبختی «چرا» ندارد، عادّی شدن دارد

چریدن دارد

بدبختی یک بندبازیِ واقعی­ ست

واقعی­ تر از هر وق وقی

که یا به آن می­ چسبی، مثلِ شاخه در آش و لاش شدن میانِ آبشار

یا به آن می­ چسبانندت، مثلِ جریمه به جا به جایت

امّا همیشه هست مثلِ حُناق

همه­ جا هست،

هر جایی شدنِ روح

اگر انتخاب باشد

فقط پرت شدن از پل و پرتگاه است

امّا اگر وادار شوی که مثلِ مرگ بپذیری ­اش

چیزی می­ شود شبیهِ زهرِ هلاهل بینِ جمعِ هالوها

می­ باید بطری­ بطری آن را دست به دست بچرخانی

تا بیافتی در یک چاله­ ای از ابدیّت،

چرا از مولوی به بعد دیوانه ­گی این­ قدر پرتجمّل شد؟

از یک جایی به بعد

دیگر تاج می­ خواست دیوانه­ گی،

و از همین­ جا همه ­چیز

بویِ الحمد گرفت:

«دیوانه بودن برایِ هر آشغالِ دیگری نبودن»،

ازین جا بود که دالانِ دیوانه­ گی شلوغ شد

و مانسترهایِ معنوی

خرطوم ­فهم شدند

که برای ِآشغال نبودن باید جان کند

تازه آخرش که چی؟

یا اخراج از کار است

یا انگشت ­نما شدن در بینِ الدنگ ­ها

یا اینکه تهِ جیبت یک احترامِ کوچک هم برایِ خودت نگه نداری

یا رسوب کنی در خشتکِ یک مرد-فاحشه ­ی دبش

که برایِ یک بند حقوق روحش را هر روز روسپی­ تر می­ کند

یا سُر بخوری در لباس یک زن- هرزه­ ی بی­ جفتکِ مفتخر

برایِ مشاوره­ ی ملنگی ­ها

و منشی­­­ گری­ هایِ جگری،

این است سرنوشتِ آشغال نبودن،

باز هم حرفی داری که به راحتی دیوانه بشوی

که بی­ خیالِ بی­ خیال بودن نشوی؟

بگذار مثانه­ ی شاعری­ ام را خالی کنم رویِ فکِ فاحشه ­هایِ فیّاضِ فرهنگی

بی­ خیال بودن

گنج است

اژدها رویش نشسته

امّا راهِ سنجاق شدن به شانه ­اش

غلتک زدن رویِ قُلنجِ اژدها نیست

رسیدن به مراتبِ ملتهبِ مغز است

و پله­ پله گیج کردنِ اژدها

که نفهمد در نهایت آتشِ دهانش را به کدام سمت تف کند

و بعد گرفتنِ گنج

و با حوله ­ی هیچ­کس و همه­ کس بودنی هنری

خود را پس از حمّام روح خشک کردن

4)

کیهان دو تکّه دارد

بخشی که هنوز بر ضدّ من زار نشده

بخشی که به تمامی بر ضدّ من زالو می ­زاید

به من می ­گویند تو فاسد کننده­ ی جوانان وطنی

با هاریِ هنر

و من عاشق همین برچسبِ خودم شده ­ام

«فاسد کننده­ ی جوانان وطن» بودن

و من با خودم بی­ تعارف به بیخ رسیده ­ام

«فاسدکننده بودن» در حریمِ حرف ­هایِ حتّا هرزِ هنر

از «جانیِ جهنمّی و بی­ جَنَم جوانان وطن» بودن جفنگ ­تر نیست

نه در جلبکِ این­ جا

در آمریکا، آفریقا، اُروس، ایران... همه­ جا...

ای اشتباه­ گیرنده گانِ شاه ­ماهی با شامپانزه

که هر روز گانگستریسمِ رسانه ­ای را گاز می ­زنید

و می­ خواهید از کلّه­ هایِ آگاه مناره بسازید و خود یک ­تنه به جایِ همه­ ی مردمِ دنیا آگاه باشید

بدانید که بر میراثِ مناره­ سازی ­تان شاعریدند هفت ­ساله ­ها به بالا

پس بیایید در یک مسابقه برایِ فردا سابقه بسازیم

ببینیم کدام بیش­تر ریگ در کفشِ ملّت می­ کنیم

مطمئنم مسابقه ­ی ماراتن بینِ من و ایران خواهد بود

که در نهایت

کدام­ یک بیش­تر مردم را رنگ می ­کنیم

من با قحبه­ گیِ هنر

باقی با بلغورِ بلیغِ بلاهتِ تله­ ویزیون

با روزنامه

با پمپاژِ پول برایِ آشغال ­هایِ تهِ روده­­­ ی آسمان

با چاپلوس ­پروریِ مترسک­ هایِ مزیّنِ مذهب و لالی­ ِ لیلاهایِ لیبرال

با همه­ چیز

و می­ بینیم

من شکست خورده ­ام

امّا پیروزم

مثلِ تمساح ­هایِ تمامیّت­ خور در پشتِ تاریکِ تاریخ

شکست خورده و پیروز و سمج

چون مردم از من امضاء می­ گیرند

برایِ آنکه بیش ­تر آن ­ها را از طریقِ آموزشِ جنون

در شلتاقِ شعر

و رکیک بودنِ رمان

و سامانتاگاییِ سینما

به ابتذال بکشانم

به انقراض بکشانم نسلی بدفهم را

که چاک بدن­ شان را هم دیگر بد نفهمند،

امّا در ایران

به منِ بی­ خیالِ بالفطره­ ی فاسد کننده

کلک می­ زنند

می­ خواهند حذفم کنند

در شهرِ شیشه ­ای

و از همین­ جاست که من متعالیه می ­شوم

چون با حذف مدام مرشدتر می­ شوم

و مردم بیش­تر از من امضاء می­ گیرند

و بیش­تر به هوایم هورا می ­کشند

برایِ نقشه ­هایِ شوم و شاد آینده­ ام

در عالم علافیِ هنر

و تهوّع فلسفه

و این چنین است

که یک آدمِ بی­ خیالِ «شکست­ خورده- پیروز- پوست­ کلفت-کتاب­خوان- کرگدن»

با مرگ

با نادیده گرفته شدن

با حذف

با سکوت

با رانده شدن

با چسب رویِ دهان

با تمسخر

با به لجن کشیدن

با خفه شدن و دفن کردنِ پنهانی در جایی و سیمان کشیدن رویِ او

صدایش رویِ بلندگو

همه­ جا می­ پیچد

مثلِ راهِ «رستگاری در شائوشنگ»

و دانشجویان

از عادّی

تا تشنه­ گان فاسد شدن

همه مکیّف می ­شوند

تا بندِ ناف

و زیرِ ناف

و بالایِ ناف

تا قهقرایِ دالانِ قلب

و این است وطن ِمن

بیرون از جغرافیا و خطوط

در روحِ شکارنشدنی ِکیهان

بدونِ شکل

بدونِ جا

بدونِ اسم

با همه­ جایی و بی­ جایی بودنی خالص

این است آن چه از من باقی می­ ماند

در مسابقه با ایرانِ همیشه در حالِ خط زدن و خط خوردن

با عمّامه یا چکمه

و یا سوسیالیسمِ کارگر-دهقانی- ویترینی

یا لیبرالیسمِ خود­شیرین­ کن

منم

زنده و آرام

با کاغذ و دوربین

رویِ یک قایق در مرداب

دنبالِ یک زنده­ گیِ معمولی

زنده باد عادّی و معمولی بودن

با نبوغی جاری و گاه گیج و همیشه گاینده و پاینده

بینِ مردم

مردم

مردم

مردم

...

مردمی که دیگر زیر و ظاهرشان زیپ ندارد

و من عاشقِ آنانم

عاشقِ همین عادی­ هایِ مقدّسِ بی­ محراب

همین «خس و خاشاک»ِ بی ­باک

همین ­ها که خونِ همیشه تازه ­ی تاریخند

مردم

مردم

مردم

مردم

...

5)

می­ خواهم با یک فرمولِ فراموش­ شده شاد شوم

فرمولِ زنِ لخت

با کوکتل­ مولوتوف

و یا مردِ شهوتی

با دینامیت

کدام یک بهتر است برایِ نسخه­ ی نجیب بودن؟

یک ساختمان

در سینه ­ی سیاست پیدا کن

و آن ­وقت یک آهنگِ آهن ­سوزِ آتشین....

از همان لحظه­ ست که تغییر دنیا جزغاله می­ شود

تا با شرافت شروع شود

مثلِ ققنوس

با جوجه ­هایی که دیروز جوجه بودند

و بعد ازین

نهنگ به دنیا خواهند آمد

نهنگ­ هایی برایِ خط زدنِ کلِّ دنیاهایِ فردا

پیش از فردا شدن

و نوشتنِ مشق­ هایِ ابتداییِ «آزادی نداشتن ممنوع»

برایِ هر دنیایِ آینده:

پاییز سال صفر

خیابا­ن­ های تهران


برچسب‌ها: شعر بلند, عباس مهیاد, شاعر, کشتن پاسخ نیست
[ پنجشنبه دهم آذر ۱۴۰۱ ] [ 14:13 ] [ عباس مهیاد ]

فیلم برداری فیلم کوتاه "معنویت معکوس" به نوشته و کارگردانی عباس مهیاد در تهران به پایان رسید. این فیلم هم اکنون در مرحله تدوین قرار دارد. در خلاصه این تریلر روان شناختی آمده است:"یک زوج به همراه فرزند کوچک شان می­ خواهند برایِ مدتی به منطقه­ ای محروم بروند برایِ تدریس. امّا گاهی هیچ­ چیز آن گونه که فکر می­ کنیم نیست...". عوامل این فیلم کوتاه عبارتند از بازیگران ریحانه رضی، کوروش شاهونه، نیوشا مدبر، تداعی سعیدی فر، نفس صالحی، موسیقی متن ستار اورکی، تدوین آرش خزایی، صداگذاری و ترکیب صدا امیر حسین صادقی، اصلاح رنگ سامان مجدوفایی و آرش کاظم زاده، مدیر تصویر برداری آرش صادقی، دستیار اول کارگردان و برنامه ریز سعید آهنج ، صدابردار میلاد ملکی، جانشین تولید مجتبا طاهرخانی، چهره پردازی سپیده رحمتی، طراح صحنه همایون نوذر. این دومین همکاری عباس مهیاد با ریحانه رضی پس از فیلم کوتاه "پنج کثیف" می باشد. عنوان این فیلم کوتاه پیش ازین "اگر حقیقت زن باشد، آنوقت چه؟" بوده است.

خبر را در خبرگزاری ایلنا بخوانید.


برچسب‌ها: فیلم کوتاه, اگر حقیقت زن باشد, آن وقت چه, عباس مهیاد
[ یکشنبه بیست و نهم خرداد ۱۴۰۱ ] [ 21:38 ] [ عباس مهیاد ]

سومین رمان من در انتشارات ققنوس زیر چاپ است. البته این رمان را در نیمه نخست سال گذشته و فکر می کنم تیرماه تحویل انتشارات دادم که مراحل فنّی آن کمی طول کشید. قرار بود طبق شناسنامه کتاب، این رمان در زمستان 1400 چاپ شود امّا مقدّر بود انگار که به سال 1401 و قرن جدید برسد. رمانی "جنایی- فلسفی" است در  240 صفحه. 

در ضمن دو مجموعه شعر  "معنویت معکوس" و "کافکا-زیستی" در سال 1399 در انتشارات نصیرا به چاپ رسیدند که درین جا خبرش را نهایی نکرده بودم. 


برچسب‌ها: رمان, عباس مهیاد, انتشارات ققنوس, مجموعه شعر
[ جمعه پنجم فروردین ۱۴۰۱ ] [ 12:15 ] [ عباس مهیاد ]

مجموعه شعر "تنهایی جمعی" نوشته عباس مهیاد از سوی انتشارات نصیرا منتشر گردید. این مجموعه شعر حاوی پنجاه و هفت شعر از عباس مهیاد می باشد که در زمستان 1398 منتشر گردیده است. 


برچسب‌ها: عباس مهیاد, تنهایی جمعی, مجموعه شعر, انتشارات نصیرا
[ شنبه سیزدهم اردیبهشت ۱۳۹۹ ] [ 11:8 ] [ عباس مهیاد ]

فیلم کوتاه "پنج کثیف" به نوشته و کارگردانی عباس مهیاد در هجدهمین دوره جشنواره فیلم های آسیایی "چشم سوم" برگزیده شد. این جشنواره از یکم تا ششم مارس 2020 برگزار خواهد شد. خبر را در پایگاه خبری فیلم کوتاه درین جا بخوانید. 


برچسب‌ها: عباس مهیاد, پنج کثیف, فیلم کوتاه, به کارگردانی عباس مهیاد
[ شنبه بیست و هشتم دی ۱۳۹۸ ] [ 20:35 ] [ عباس مهیاد ]

فیلم کوتاه "پنج کثیف" به کارگردانی عباس مهیاد به جشنواره Soldinado ایتالیا راه پیدا کرد. این جشنواره از سال 2004 در جزیره ساردینیا برگزار می گردد. خبرگزاری مهر درین باره خبری منتشر کرده است که درین جا می توانید بخوانید. 

خبر فیلم به زبان انگلیسی را درین جا بخوانید. 


برچسب‌ها: عباس مهیاد, جشنواره Soldinado ایتالیا, فیلم کوتاه پنج کثیف, خبرگزاری مهر
[ جمعه بیست و دوم آذر ۱۳۹۸ ] [ 15:54 ] [ عباس مهیاد ]

پنجمین دفتر شعر عباس مهیاد با عنوان "تنهایی جمعی"  تا چند هفته آینده به بازار کتاب می آید. این مجموعه شعر پس از دفتر شعرهای "گلستان به روایت نو"( منتشر شده به صورت مجزا در کتاب آرامش در سایه گل سرخ)،"از توفان پرستو"، "طغیان کاغذی"، "۱۳+" تازه ترین اثر شعری از عباس مهیاد است که شامل 57  "هایکو- رباعی" می باشد. این دفتر شعر از سوی انتشارات نصیرا به چاپ خواهد رسید. از عباس مهیاد یک مجموعه داستان نیز امسال در انتشارات نصیرا منتشر خواهد شد.


برچسب‌ها: عباس مهیاد, مجموعه شعر, تنهایی جمعی, شعر
[ جمعه هفدهم آبان ۱۳۹۸ ] [ 20:14 ] [ عباس مهیاد ]

یک مجموعه داستان و یک مجموعه شعر جدید با نام های موقت (به ترتیب) "تاریخچه ی کوتاهی درباره ی خیانت" و "تنفس جمعی" در دست انتشار است. این کتاب ها از سوی انتشارات نصیرا منتشر خواهند شد. آخرین اثر از عباس مهیاد یک مجموعه شعر با عنوان "۱۳+" بوده است که در پایان سال ۱۳۹۷ از سوی انتشارات نصیرا به چاپ رسید هم اکنون در بازار کتاب موجود می باشد. 


برچسب‌ها: عباس مهیاد, مجموعه داستان, مجموعه شعر, انتشارات نصیرا
[ پنجشنبه هفدهم مرداد ۱۳۹۸ ] [ 16:20 ] [ عباس مهیاد ]

فیلم کوتاه "پنج کثیف" به نویسنده گی و کارگردانی عباس مهیاد برگزیده جشنواره راندوو لیسبون شد. این جشنواره در ماه سپتامبر در آرت سنتر شهر لیسبون پرتغال برگزار خواهد شد. خبر این رویداد را در خبرگزار مهر بخوانید. 


برچسب‌ها: پنج کثیف, فیلم کوتاه, عباس مهیاد, خبرگزاری مهر
[ شنبه یکم تیر ۱۳۹۸ ] [ 20:31 ] [ عباس مهیاد ]

 

آخرین مجموعه شعر عباس مهیاد با عتوان "۱۳+" منتشر شد. انتشارات نصیرا ناشر چهارمین و آخرین مجموعه شعر عباس مهیاد می باشد. خبرگزاری ایلنا خبری درین باره منتشر کرده است که می توانید آن را درین جا بخوانید.

 


برچسب‌ها: مجموعه شعر, ۱۳, عباس مهیاد, انتشارات نصیرا
[ پنجشنبه سی ام خرداد ۱۳۹۸ ] [ 18:19 ] [ عباس مهیاد ]
مقاله "نوشتن و فرهنگ" به قلم عباس مهیاد در تاریخ 1397/10/8 در روزنامه آفتاب یزد به چاپ رسید. مطلب را می توانید درین جا بخوانید.


برچسب‌ها: عباس مهیاد, نوشتن و فرهنگ, روزنامه آفتاب یزد, مقاله نوشتن و فرهنگ نوشته عباس مهیاد
[ پنجشنبه سیزدهم دی ۱۳۹۷ ] [ 14:13 ] [ عباس مهیاد ]
مقاله "فلسفه ورزی ادبیات" به قلم عباس مهیاد در روزنامه شرق به تاریخ 1397/10/5

به چاپ رسید. مطلب را درین جا بخوانید. 


برچسب‌ها: عباس مهیاد, روزنامه شرق, فلسفه و ادبیات, مقاله عباس مهیاد
[ جمعه هفتم دی ۱۳۹۷ ] [ 17:25 ] [ عباس مهیاد ]
مقاله "اصغر فرهادی در خطر است" به قلم عباس مهیاد در روزنامه اعتماد به چاپ رسید. این مقاله در مورخ ۱۳۹۷/۹/۲۵ به چاپ رسید. خبر را درین جا ببینید.


برچسب‌ها: عباس مهیاد, مقاله اصغر فرهادی در خطر است, مقاله, روزنامه اعتماد
[ چهارشنبه بیست و هشتم آذر ۱۳۹۷ ] [ 18:9 ] [ عباس مهیاد ]
انتشار مقاله "شهر شعر و شاعری" درباره مهدی اخوان ثالث به قلم عباس مهیاد. خبر را درین روزنامه بخوانید.


برچسب‌ها: عباس مهیاد, مهدی اخوان ثالث, روزنامه آفتاب یزد, مقاله عباس مهیاد
[ چهارشنبه بیست و هشتم آذر ۱۳۹۷ ] [ 17:36 ] [ عباس مهیاد ]
رمان "ضداعترافات" آخرین رمان عباس مهیاد به چاپ رسید. این اثر از سوی انتشارات "کیان افراز" راهی بازار کتاب شد. خبر را درین جا بخوانید.


برچسب‌ها: ضداعترافات, عباس مهیاد, انتشارات کیان افراز, رمان ضداعترافات نوشته عباس مهیاد
[ چهارشنبه بیست و هشتم آذر ۱۳۹۷ ] [ 17:22 ] [ عباس مهیاد ]
نقد فیلم " مغزهای کوچک زنگ زده" به قلم عباس مهیاد در روزنامه آفتاب یرد به چاپ رسید که خبر آن را می توانید درین جا بخوانید. 

 


برچسب‌ها: عباس مهیاد, سینما, مغزهای کوچک زنگ زده, روزنامه آفتاب یزد
[ پنجشنبه بیست و چهارم آبان ۱۳۹۷ ] [ 14:34 ] [ عباس مهیاد ]
سایت ادبیات اقلیت معرفی ای کرده از مجموعه شعر "از توفان پرستو" که می توانید آن را درین جا بخوانید. 


برچسب‌ها: عباس مهیاد, از توفان پرستو, مجموعه شعر, سایت ادبیات اقلیت
[ یکشنبه بیستم آبان ۱۳۹۷ ] [ 0:47 ] [ عباس مهیاد ]
تصویر برداری فیلم کوتاه "پنج کثیف" به کارگردانی و نوشته عباس مهیاد به پایان رسید. خبرگزاری ایلنا درین باره خبری منتشر کرده است که می توانید آن را درین جا بخوانید. 


برچسب‌ها: عباس مهیاد, پنج کثیف, فیلم کوتاه, به کارگردانی عباس مهیاد
[ یکشنبه بیستم آبان ۱۳۹۷ ] [ 0:41 ] [ عباس مهیاد ]

کتاب صوتی (گویا) کتاب "آرامش در سایه ی گل سرخ" نوشته ی عباس مهیاد با صدای نسترن حسنی و افشین اعتماد از سوی انتشارات جیحون/ آسمان نیلگون منتشر شد. نکته آن است پکیجی که انتشارات جیحون و به گفتی نشرِ زیرمجموعه ی آن آسمان نیلگون منتشر کرده اند  با وجود آنکه رویِ خود دی وی دی و همچنین در خود کتاب صوتی با صدای گوینده گان نام نویسنده (عباس مهیاد) عنوان شده امّا در پشتِ جلد به اشتباه آمده "گردآوری و ترجمه" که با دیدنش در جا خشکم زد و در تماس با مدیر انتشارات جیحون اشتباه مربوطه (با وجود بسیار عیان بودن) گوشزد شد که با عذرخواهی و تعارفات معمول مقرر کردند پشت جلد با عنوان "نویسنده" (همچنان که در کتاب چاپی هم بوده) اصلاح شود. در کل  چون بنده به دلیلِ مشغله هایی که برایِ کتاب های دیگر و ساخت فیلم سال گذشته و امسال داشته ام چندان به چند و چون کار نپرداختم می توانم اذعان کنم قطع نظر از چند اشتباه جزیی که در هنگام دکلمه ی متن کتیبه خوانی ها و شعرها وجود داشت از صدای نسترن حسنی و افشین اعتماد لذت بردم و کار به گمانم نمره ی قابل قبولی کسب کرده است. همچنین  اضافه کنم آن چه من در کتاب "آرامش در سایه ی گل سرخ:کتیبه خوانی های تحوّل شاد" ذکر کرده ام کار بسیار دشواری بوده برایم که از طریق عرفان ایرانشهری و علم معرفت نفس "روان شناسی" به مقولات خودکاوی یا آن چنان که در خود کتاب آمده قطعاتی با نام  کتیبه خوانی های "روان-آگاهی" با زبانی استعاری برسم. مقدّمه ای برایِ این کتاب تمهید کرده ام که امیدوارم فرصتی دست دهد تا نگاهم را به خودکاوی و نشانه های آن در "هنری زیستن" و در کل "علمِ زیستن" با جزییات تفصیلی و به قولِ هوسرل "علم دقیق" بیان کنم. 


برچسب‌ها: عباس مهیاد, آرامش در سایه ی گل سرخ, انتشارات جیحون, نویسنده
[ سه شنبه ششم شهریور ۱۳۹۷ ] [ 21:3 ] [ عباس مهیاد ]
گزارش خبرگزاری مهر  درباره ی برگزیده شدن فیلم کوتاه "آن زن آمد" به کارگردانی و نوشته ی عباس مهیاد در جشنواره فیلم Los Angeles CineFest در آمریکا. خبر را می توانید درین جا مشاهده نمایید. 


برچسب‌ها: عباس مهیاد, فیلم کوتاه آن زن آمد به کارگردانی عباس مهیاد, آن زن آمد برنده مرحله نیمه نهایی جشنواره لوس آنجلس
[ چهارشنبه بیست و هفتم تیر ۱۳۹۷ ] [ 17:29 ] [ عباس مهیاد ]
رمان تازه عباس مهیاد با نام " ضد اعترافات" تا چند روز دیگر راهی بازار کتاب می شود.

این رمان در ۳۴۰ صفحه می باشد و انتشارات کیان افراز آن را منتشر کرده است.


برچسب‌ها: عباس مهیاد, رمان ضد اعترافات نوشته عباس مهیاد, رمان ضد اعتراغات, انتشارات کیان افراز
[ جمعه بیست و دوم تیر ۱۳۹۷ ] [ 15:7 ] [ عباس مهیاد ]
فیلم کوتاه " آن زن آمد" به کارگردانی و نوشته ی عباس مهیاد به مرحله نیمه نهایی رقابت در جشنواره Los Angeles CineFest رسید. 

فیلم کوتاه "آن زن آمد" در تیرماه ۱۳۹۶فیلم برداری و مراحل فنی آن در اردیبهشت ۱۳۹۷ به پایان رسید. اخبار مربوط به این فیلم را می توانید در سایت تخصصی فیلم کوتاه (فیدان ) و خبرگزاری ایلنا و ... مشاهده نمایید. 


برچسب‌ها: فیلم کوتاه آن زن آمد, عباس مهیاد, فیلم کوتاه عباس مهیاد, Los Angeles CineFest
[ جمعه بیست و دوم تیر ۱۳۹۷ ] [ 14:28 ] [ عباس مهیاد ]
[ شنبه دوازدهم خرداد ۱۳۹۷ ] [ 1:17 ] [ عباس مهیاد ]
بازار کتاب دچار "طغیان کاغذی" شد.این عنوان گزارش خبرگزاری کتاب ایران "ایبنا"ست که می توانید متن خبر را درین جا مشاهده نمایید


برچسب‌ها: عباس مهیاد, مجموعه شعر طغیان کاغذی نوشته عباس مهیاد, مجموعه شعر طغیان کاغذی, مجموعه شعر جدید عباس مهیاد با عنوان طغیان کاغذی
[ شنبه دوازدهم خرداد ۱۳۹۷ ] [ 1:5 ] [ عباس مهیاد ]
   ........   مطالب قدیمی‌تر >>

.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

عباس مهیاد. نویسنده، پژوهش گر فلسفه و ادبیات، شاعر، فیلمساز، مترجم، منتقد.

چیز چندانی نیست که بخواهم درباره ی خودم بدان اشاره کنم. برخی اطلاعات را  می توان درین وبلاگ مشاهده کرد. فقط این نکته را می افزایم که از گفتن و شنیدن و به خصوص خواندن لذت عمیق می برم ، امّا در نهایت سر و ساده پیروِ مذهبِ نوشتنم. همین.